یکی از مباحثی که در زندگی باید بسیار به آن توجه نماییم بحثی است به نام میزان
متاسفانه ما یکسری میزانها را بعلت دوری از کلام اهل بیت علیه السلام از دست دادهایم و دائم داریم ضرر میدهیم.
لذا یکسری چیزها در زندگی برایمان اصل شده که از نظر امام علیه السلام نه اینکه اصل نیست بلکه عامل دردسر و بدبختی است.
اگر این میزانها دستمان باشد، در زندگی دچار افراط و تفریط و ضرر های سنگین نمیشویم.
بعضی از این میزان ها مثل:
1.میزان در اراده الهی در باب خیر و شر:
زیاد شنیدیم که می گویند:
فلانی یکدفعه کارش گرفت و وضعش خوب شد!
به این امر می گویند: میزان در اراده الهی در باب خیر و شر، که طبق دید ما مردم این خوب شدن اوضاع فرصت است در صورتیکه معلوم نیست از نظر خداوند هم همین باشد!!!
میزان الهی در این موارد چیست؟
آقا موسی بن جعفر علیه السلام میفرمایند:
إِذا أَرادَ اللّهُ بِالذَّرَّةِ شَرًّا أَنْبَتَ لَها جَناحَینِ، فَطارَتْ فَأَكَلَهَا الطَّیرُ.
هر گاه خداوند بدی برای مورچه بخواهد، به او دو بال میدهد كه پرواز كند تا پرندهها او را بخورند.(1)
پس اینکه می گویند: فلانی یک شبه وضعش خوب شد، این جاری شدن یک سنت الهی در زندگی آن شخص است که معلوم نیست چون مردم آنرا خوب میدانند پس لزوما خوب باشد.
زیرا میزان شر و خیر نزد خداوند اینها نیست! اینها حرفها و نگاههای عوامانه است ،معلوم نیست آنکه یک شبه وضعش خوب شده، حتماً خداوند برایش خیر اراده کرده! و برعکس آن که ناگهان وضعش بد می شود معلوم نیست که خداوند برایش شری اراده کرده باشد! میزان خیر و شر الهی چیز دیگری است.
منابع:
1.تحفالعقول ص 734
2.میزان در شناخت مومن
اینکه کسی دائماً نماز بخواند و روزه بگیرد و از امام زمان دم بزند آیا این ها در تشخیص ایمان آن شخص کافی است!!
قِيلَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِمَ يُعْرَفُ اَلْمُؤْمِنُ قَالَ بِوَقَارِهِ وَ لِينِهِ وَ صِدْقِ حَدِيثِهِ .
از پیغمبر پرسیدند، مؤمن به چه چیز شناخته می شود؟فرمودند: به وقار و نرم خویی و راستگویی.(1)
در آرامش که همه وقار دارند…
ولی آیا در مشکلات هم همان وقار را دارند؟
آیا در خلوت خودشان هم مثل وقتی که در أنظار مردمند با وقار میمانند؟
اگرقدرت، علم ،مال و… داشتی وباز هم نرمخو بودی، این نشانه ایمان است وگرنه مثلا کارگری که حقوقش زیر دست کسی است که اصلا نمی تواند و اصلا جرأت ندارد از صاحبکارش ناراحت بشود و بداخلاقی یا درشتی کند!!
پیغمبر در روزهای آخر عمرشان فرمودند: هرکس حقی بر من دارد بیاید و بگوید! فردی گفت: شما روزی با چوبدستان به حیوانتان می خواستید بزنید، که به من زدید! حضرت لباسشان را درآوردند و فرمودند: بیا و قصاص کن!….
ویا در بحث راستگویی
ما چقدر راست میگوییم؟
چند بار بخاطر اینکه بقیه بخندند به شوخی دروغ گفته ایم؟! و دل امام زمان علیه السلام را رنجانده ایم.
اینها میزان الهی در شناخت یک مومن است.
متأسفانه ما بعضی وقت یک تذکر ساده نسبت به دیگران را در بدترین صورت ممکن به دیگران منتقل میکنیم که اینها ایمان را کمرنگ یا مخدوش میکندو برخی اوقات ضررهای سنگین به بار میآورد.
بطور مثال:
آیا اعتقاد به امام زمان علیه السلام، جزء ایمان هست یا خیر؟
حالا طرف دوستدار آقاست ولی عصبی است…
خوب روایت فرمود:
الغضب یفسد الایمان.
یعنی اگر غضب کنی ایمانت فاسد میشود.
آیا یکی از اجزای مهم ایمان ، ایمان به امام زمان نیست؟
پس آیه الذین یؤمنون بالغیب یعنی چه؟
یعنی غضب باعث میشه ایمانت به امام زمانت مثل قبل نباشه
یعنی چی؟ یعنی فاسد شده.
و این حالت نسبت به هر چیز دیگر که ایمان داری هم هست مثلا به قرآن، ندای درون،…تمام اینها با غضب فاسد میشوند (البته از بین نمیرود ولی فاسد می شود).
عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: سِتَّةٌ لاَ تَكُونُ فِي اَلْمُؤْمِنِ اَلْعُسْرُ وَ اَلنَّكَدُ وَ اَللَّجَاجَةُ وَ اَلْكَذِبُ وَ اَلْحَسَدُ وَ اَلْبَغْيُ.(1)
… شنيدم از امام صادق(عليه السّلام)كه ميفرمود: شش خصلت در مؤمن نميباشد سختگيرى و كارشكنى(بی خیری) و لجبازى و دروغگوئى و حسدورزى و ستمكارى(تجاوز به حقوق دیگران).
البته آنچه گفته شد، همه ی میزانهای یک مومن نیست بلکه چیزهای دیگری هم وجود دارد !
پس، مؤمن بودن تنها به اشک و ذکر زبانی و گردن خم و… نیست!
بلکه چیزهای دیگری هم در میزان آن دخیل است که باید آنها را پیدا نمود.
منابع:
1. مستدرك الوسائل ، جلد۸ ، صفحه۴۵۵
2.الخصال صدوق ج1 ص 448
3.میزان در نماز:
قرآن میفرماید:
… إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ… (1)
همانا نماز است که (اهل نماز را) از هر کار زشت و منکر باز میدارد و…
یعنی آن نمازی، نماز است که وقتی می خوانی، دیگر مثلا نتوانی به ناموس مردم نگاه کنی!
وگرنه قرآن فرمود:
فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ(2)
پس واى بر نمازگزارانی که از نمازشان غافلند…
پیغمبرفرمودند:
ان من الصلاة… ان منها لما یلف کما یلف الثواب الخلق فیضرب بها وجه صاحبها و انما لک من صلاتک ما اقبلت علیه بقلبک.(3)
… و برخی نمازها پیچیده می شود و مانند کهنه ای مچاله بر صورت صاحبش پرت می شود، تنها آن قسمت از نماز بهره توست که با دل خود بدان رو کنی.
امام صادق عليه السلام فرمودند :
… و اذا لم یصلها لوقتها، و لم یحافظ علیها رجعت علیه سوداء مظلمة، تقول: ضیعتنی ضیعک الله.(4)
… ولی وقتی(نمازگزار) نماز را در وقتش نخواند و مراقب آن نباشد، آن نماز بصورت لکه سیاه و تاریکی بر می گردد و (به او) می گوید: مرا ضایع کردی! خدا تو را ضایع نماید.
یعنی نه اینکه اینگونه نماز ها به درد نمیخورد بلکه میزان در ایمان هم نیست
منابع :
1.عنکبوت – 45
2.ماعون – 4و5
3.بحارالأنوار ج84 ص 260
4.بحارالأنوار ج 83 ص 9
4.میزان حکمت:
رسول الله (صلی اللّه علیه و آله) فرمودند::
إِذَا رَأَيْتُمُ اَلرَّجُلَ قَدْ أُعْطِيَ زُهْداً فِي اَلدُّنْيَا فَاقْتَرِبُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ يُلَقِّنُ اَلحِكْمَةَ. (1)
اگر دیدید به کسی در دنیا زهد و کم گویی داده شده است، پس به او نزدیک شوید، زیرا او حکمت را (به شما) تلقین می کند.
زهد در دنیا، به معنی آستین پاره نیست! بلکه طبق فرمایش امام صادق علیه السلام زهد یعنی:
عن الصادق علیه السلام… عَنْ حَفْصِبْنِغِیَاثٍ قَال: … قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا حَدُّ الزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا فَقَالَ فَقَدْ حَدَّ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ عزَّ وَ جَلَّ لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ. (2)
به امام صادق (علیه السلام)فرمود: خداوند در کتابش زهد را اینچنین تعریف فرموده:
برای آنچه از دست شما فوت رفته تاسف نخوريد، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد
به آنکه طبق أداب تفکر روایی کم صحبت میکند، حکمت القاء میشود، حتی اگر درس خاصی هم نخوانده باشد ، بلکه از روی صفای قلب سکوت کرده باشد.
در روایت هم داریم سکوت اگر بدون تفکر باشد ارزشی ندارد و البته فرمودند:
تفکر الهی (مثل تفکر راجع به امام زمان،قرآن،روایات و …)وجود انسان را نورانی میکند.
پس میزان حکیم و حکمت ، بلد بودن کلمه هایی که مردم معنای آنهارا نمیدانند نیست بلکه یک قدرت الهی ِ باطنی است.
و صد البته که همنشینی با چنین انسانهایی ، غنيمت بزرگی است.
منابع:
1. مستدرك الوسائل,جلد۱۲,صفحه۵۱
2.بحارالأنوار،جلد2،صفحه 27
5.میزان در شناخت دین
آیا فقط اینکه کسی بگوید: از قرآن و روایت هرچه می خواهید از من بپرسید ، آیا این کافی است برای آنکه بگوییم این آدم دین شناس است؟!!
امام سجاد علیه السلام فرمودند:
إِنَّ اَلْمَعْرِفَةَ وَ كَمَالَ دِينِ اَلْمُسْلِمِ تَرْكُهُ اَلْكَلاَمَ فِيمَا لاَ يَعْنِيهِ وَ قِلَّةُ مِرَائِهِ وَ حِلْمُهُ وَ صَبْرُهُ وَ حُسْنُ خُلُقِهِ.(1)
همانا شناخت كمال ديانت یک مسلمان، در ترك كلام اوست در آنچه به او ربطی ندارد و كم جدل كردن و حلم و صبر و خوشخوئى او می باشد. بعضی میگویند:
من باید فلان مسئله را برای فلان کس روشن کنم وگرنه فکر میکند من در این مورد مثلا جاهل یا احمق هستم لذا مینشیند و ساعت ها بحث میکند!
آیا این کار یعنی معرفت داشتن در دین؟!!
آیا ما در دین جدل داریم!!!!
آیا با زور کسی جذب دین میشود!!!
آیا ائمه ی ما اینطور مارا عاشق دین کردند!!!
باید به کسیکه می گوید: اگر جواب فلانی را ندهم، فکر میکنند احمق هستم ، گفت:
اتفاقاً اگر جوابش را بدهی، احمقی!!! جدل از علاقه های باطنی شیطان است ضمن اینکه نشان میدهد صاحبش برخلاف مطالعاتی که دارد ولی معرفت به دین ندارد.
اگر کسی «طالبِ فهمِ دین» بود، با حفظ احترام به سوالاتش پاسخ می دهیم ولی جدل در دین نداریم!!
منابع:
1.بحارالانوار ج2 ص 129
-
میزان در عقل انسان
آقا امیرالمؤمنین میفرمایند:
ثَلاثٌ یُمْتَحَنُ بِها عُقُولُ الرِّجالِ: هُنَّ الْمالُ وَ الْوِلایَةُ وَ الْمُصیبَةُ.(1)
با سه چیز عقل انسان ها محک زده مى شود: ثروت، سرپرستی(پُست و مقام)، مصیبت ها و مشکلات.
میزان عقل انسان، در پول و یا در سرپرستی افراد در پست و مقامهای دنیایی(و یا جریانهای فکری و…) و یا در نحوه مواجهه با مصیبت معلوم می شود.
(این مصیبت می تواند، مثلا بعلت این باشد که، فرد با یکی حرفش شده و حالا می آید منزل و همه چیز را می شکند!! این یعنی اینکه این آدم، عقل در مصیبت ندارد!)
این میزانها به انسان معیار میدهد که اگر شخصی طوری حرف زد که یعنی :ما هم کسی هستیم!!
سرِکار ظاهرش نروی و او و عملش را در میزانهای روایی بگذاری، آنوقت می فهمی راست میگوید یا نه!
به عبارتی سرکار حرف مردم نمی روی!!
امام صادق علیه السلام میفرمایند: الرِّجالُ ثَلاثَةٌ: رجُلٌ بِمالِهِ، و رجُلٌ بِجاهِهِ ، و رجُلٌ بلِسانِهِ ، و هُو أفضَلُ الثَّلاثَةِ.(2(
مردم سه دسته اند : يكى از مال و ثروت برخوردار است، يكى از جاه و مقام، و ديگرى از زبان (سخنورى) و او برترين آنهاست.
به قول معروف بعضیا مردِ پولند ، بعضیا مردِ قدرتند و بعضیا مردِ کلام.
اما باید دید ، آنکه پول دارد و یا جاه و مقام دارد، چگونه رفتار می کند! یعنی آیا پول و یا مقام او بر عقلش چیره میشود و یا پول و مقام اورا مدیریت می کند! هرکدام برتر است قیمت او بیشتر است.
خدانیاورد زمانی را که کسی از شدت بی عقلی قیمتش از گوشی همراهش هم کمتر باشد!!!
بعضیا از این کم قیمت تر هم هستند…
منابع:
1.غررالحکم، جلد2 (باب العقل) ص149
2.الخصال96/116
7.میزان در ارتباط با مردم :
همینکه یکی بخندد و یا یک «یا علی» به زبانش باشد ، ما فکر میکنیم او آدم درستی هست! بعد هم بیشترین چوب را از همین ارتباطهای بی سند میخوریم.
شهادت حضرت مسلم علیه السلام به دلیل ورود جاسوسِ عبیدالله در بین آنان رخ داد.
با هر کسی را نباید بدون میزان ارتباط برقرار کرد.
مثلا هرکس ریش داشته باشد پس آدم خوبی است و هر که بی حجاب است پس حتما آدم بدی است!!
این که نشد میزان!!
همین فکر غلط است که بعضی از مردم از آمدن امام زمان میترسند.
یهود با القای همین طرز فکر مسموم در باره ارتباط با مردم توانسته سالیان سال مردم را از فکر به مهربانی امام زمان و انتظار آمدنش دور نگه دارد.
مگر پیغمبر نفرمود:
باهرکس می نشینید نیکو مجالست کنید حتی اگر یهودی بود!!!
مگر این نبود که وقتی شاگردان امام صادق در بحث با «إبن أبی العوجا» که یک کافر و بی دین بود داد زدند ، إبن أبی العوجا گفت :
مگه شماها شاگرد امام صادق نیستید!
ما بااوهم بحث کردیم ولی او سرِ ما داد نمیزنه بلکه با آرامش جواب سوالاتمان را میدهد.
امیر عالم علیه السلام میفرمایند: امْنُنْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَمِیرَهُ وَ احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ.(1)
مولا فرمودند : به هرکس که میخواهى، محبت کن تا امیر او باشى، و به هرکس که میخواهى اظهار نیاز کن تا اسیر او گردى، و به هرکس که میخواهى بینیازى نشان ده، تا همانند او باشى.
منابع :
1.بحارالأنوار ج 74 ص 411
8.میزان در سلامت دین و دنیا
امیر عالم علیه السلام:
سَلاَمَةُ اَلدِّينِ وَ اَلدُّنْيَا فِي مُدَارَاةِ اَلنَّاسِ. (1)
سلامت دین و دنیا، در مدارا کردن با مردم است.
مدارا با گذشت فرق می کند. یعنی اگر از چیزی بدت آمده با مدارا بگو: «این کار اشتباه است» و لازم نیست گذشت نمایی. مثلاً بچّه ای آبی روی فرش می ریزد این ضرر ایجاد میکند لذا نباید گذشت کرد زیرا ضرر زدن پایه شرعی ندارد و باید حتماً بچه را نهی کرد.
ولی یک روش این است که از دستش بگیری و بگویی عزیزم نریز (که با مدارا است).
و یک راه حل این است که بزنی پس گردنش و از دستش بگیری و بگویی نریز (این بدون مدارا است).
لذا اگر میخواهی دین و دنیایت سالم بماند، باید مدارا کنی!! خیلی جاها در زندگی هست که خلاف نظر توست و میتوانی قسم بخوری که دارد خلاف میگوید، اگر میخواهی تذکری بدهی با مدارا بگو!
جلوی اشرف مخلوقات دروغ میگفتند و حضرت لبخند می زنند و می فرمودند: ایشان چیزی می فرمایند!!
اگر با مدارا برخورد میکردیم هم دین و دنیای خودمان و هم دین و دنیای مردم و هم خود دین و دنیا سالم تر می ماند.
روایت فرمود: مومن آنقدر مدارا می کند که او را احمق می پندارند.
متاسفانه وقتی مشکلی پیش می آید بعضی میگویند: بگذار بهش بگم فکر نکنه احمقم! خیر آقا جان اگه بگویی احمق هستی!!
حالا اگر مدارا کردی و جواب نداد حالا می توانی مثلاً با سفتی بیشتری رفتار نمایی یعنی مدارای شما به منزله اتمام حجت بوده.
چنانچه امام حسین علیه السلام ابتدا با سپاه دشمن صحبت فرمودند و آنها را به راه راست هدایت کردند، وقتی دیدند که دیگر چارهای نیست وارد جنگ شدند.
پس قدم اول همیشه مدارا است!
مدارا: کیاست، قاطعیت، کلام قوی، زرنگی و …همه را دارد فقط تندی را ندارد. پس حجت بیاور دلیل بیاور محکم و سفت ولی با مدارا.
مرحوم صاحب بن عُباد با مردم بسیار مهربان بودند ولی وزرا بسیار از ایشان حساب می بردند. روزی وقتی آمدند آبی میل بفرمایند به ایشان گفتند: این آب مسموم شده و آن را نخورید! و محافظان گفتند: فلانی آب را مسموم کرده، بدهید خودش بخورد!! و یا بدهید یک حیوان بخورد تا بر شما ثابت شود.
ایشان فرمودند: نیاز به این کارها نیست و فرمودند: دیگر ایشان دور ما نباشد! ولی حقوقش را هم قطع نکنید!
یعنی ایشان علیرغم اینکه بسیار جدی بودند و تصمیم قاطع گرفتند، ولی با مدارا رفتار نمودند.
مدارا غیر عدم قاطعیت است. یعنی کارت را سفت و محکم انجام بده با قاطعیت، ولی چرا داد می زنی؟!
چرا اخم هایت تو هم میرود؟
چرا حرص می خوری؟!
و یا برعکس وقتی میگوییم : مدارا کنید، چرا از شدت و قدرت و قاطعیت در کار کم میکنید؟!
مدارا یعنی تحمل کردن افراد.
منابع:
(1) غررالحکم ج1 ص359