ازقلم یک رفیق منتظر برایم چنین رسید: قلبهايمان آن قدر كدر شده كه نمك مي خوريم…. اما صداي شكستن نمك دان را هم نمي شنويم… صداي حضور آقايمان رادرعالم نمي شنويم … امان ازقلب كدر… كه نه مي شنود ونه مي بيند… فقط مي شكند… (۱۷)