از اون خودسازیای عجیب و مَشتیِ منتظرا یکیش اینه…
که این باصفاها…
از چیزایی که یا می بینن یا میشنَوَن…
ولی دوس ندارن بعدا تو فکراشون بیاد …
تا نکنه خلوتشون رو با آقاشون بهم بزنه…
اصلا حرف نمیزنن…
انگار نه انگار که اونارو دیدن یا شنیدن…
اینا میدونن طفل نفس مثِ یه بچه می مونه …
وای به وقتی که یه جای خلوت پیداکنه و حوصلشم سر رفته باشه …
اونموقع اس که…
همه اونایی رو که تو شلوغی دیده و شنیده …
شروع میکنه دوباره گفتن …
بلند بلند هم میگه…
هرچی هم بهش بگی الآن باید ساکت باشی حالیش نیس که…
نتیجه اخلاقی اینکه…
منتظرا چون دهناشون کمتر باز میشه از من به آقا نزدیکترن…
(82)