به قول باغبان های حرفه ای:
درخت بیشتر از اینکه به آفتاب و آب احتیاج داشته باشد به ارّه نیاز دارد.
عجیب است که همین قانون برای پیشرفت انسان هم هست ولی از آن فرار میکند.
باطن انسان تا از داشته های دنیایش ارّه نشود، در ملکوت، جوانه نمیزند ، انسان به رنج بیشتر از نعمت نیاز دارد اما متوجه نیست.
رنج ، انسان را به انسانیت می رساند ولی نعمت هرچه برسد مستی خاص خود را همراه خود می آورد.
مثل غذا می ماند که انسان هر چه غذا بخورد اگر چه از انرژی آن استفاده میکند ولی از رنج طبع و دفع و… آن در امان نخواهد بود.
یعنی خصوصیت نعمت های دنیا این است که با مستی می آید و اصلا فرق نعمت حقیقی و نعمت های دروغین دنیا درهمین است که در نعمت حقیقی ، هستی وجود دارد (همچون نعمت ولایت) و در نعمت های مجازی ، مستی (همچون خوردن و پوشیدن و اولاد و پُست و مقام و …) و به دلیل همین مستی آن است که هیچکس با نعمت محض به هیچ جا نرسیده است و از آن طرف هیچکس با رنج محض از جایی نیافتاده است، چون در رنج هستی نهفته و غفلت وجود ندارد.
کربلا چون کرب بود و بلا ، لذا تا آخرالزمان مانده و هر کس هم که با باطن تربیتی کربلا دمخور و مانوس شد او را هم ماندگار کرد.
رنج از مشخصات مکتب عقل است.
رنج تنها مکتبی است که چشم و گوش قلب را باز می کند.
لذا در دنیا می بینید هر که رنج ندیده چیزی ندیده.
نعمتی است که طبق آیه قران اگر مومنین ناراحت نمی شدند خداوند متعال کفار را از آن محروم میکرد و فقط آن را مختص مومنین می ساخت.
حقیقت این است که در این دنیا فقط یک گنج وجود دارد و آن رنج است.