غم – جلسه دوم

غم ، مانع پیشرفت

امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: لاَ تُشْعِرْ قَلْبَكَ الْهَمَّ عَلَى مَا فَاتَ فَيُشْغِلَكَ عَنِ اَلاِسْتِعْدَادِ بِمَا هُوَ آتٍ [1]

هيچگاه افسوس بر گذشته مخور زیرا تو را از آمادگى براى آينده باز می دارد.

خدای متعال نعمتی به انسان داده است به اسم فراموشی که اگر این فراموشی نبود ، به اولین مصیبتی که برای ما پیش می‌آمد، چند روز بعد باید از غم، جان میدادیم .

 دلیل این است که خداوند متعال منت سر ما گذاشته است و فراموشی رزق ما کرده است. ولی افرادی هستند که این غم های فراموش شده را دوباره به خودشان یاد آوری می کنند و باز غم آن را میخورند.امیر المومنین علیه السلام در روایت مذکور فرمودند اگر اینطور عمل کنید از آماده شدن برای آینده تان باز خواهید ماند ، آنچه که گذشته است را رها کن و در لحظه ی حال زندگی کن تا از آمادگی برای اتفاقات پیش رو که احتمال دارد از امثال همین اتفاق باشد ،  باز نمانی و برای آن آماده باشی.

غم گذشته ، عبرت آینده

مراد از رهایی ماجرا های گذشته صرفا غم آن هاست و به این معنا نیست که از آن ها عبرت نگیریم.

یا به عبارت دیگر نباید دائم به قلب ، غم گذشته را تحمیل کنیم ولی باید از آن عبرت بگیریم و برای آینده استفاده کنیم.

اگر به فرموده روایت عمل نشود قلب مشغول غم خواهد شد ، مانند افرادی که دائما حسرت دوران نوجوانی و کارهایی که می توانستند انجام دهند و انجام ندادند را می خورند ، در حالی که این موجب عقب افتادگی شان خواهد شد.

ضمن اینکه هرچقدر انسان در فراموشی غم گذشته به روزتر باشد در اخذ تدبیر از آنها برای ساختن آینده به روزتر است.

اگر شما به قدرتی برسید که غم دیروز را  بتوانید فراموش کنید ،  برای آینده تان یک مدبر کامل هستید چه آینده‌ تان فردا باشد یا صدسال دیگر.

کربلا ، غمی عبرت آموز برای تدبیر آینده

خطای بزرگی است اگر کسی نظرش این باشد که کربلا صرفا یک غم است و بس.

این یعنی سیدالشهدا علیه اسلام آمدند شهید شدند بدون آنکه دخلی در پیشرفت و انسانیت من  که من در زندگی ام داشته باشد؟!! و فقط بنشینم بدون هی آن سودی گریه کنم؟!

 اگر اینطور باشد پس فرق من چیست با عمر بن سعد که در کربلا گریه کرد و هیچ کاری انجام نداد؟!!

میزان ماندگاری انفعالات نفسانی در انسان

یک انجمن، تحقیقی ارائه کرده و در طی آن میزان ماندگاری حالت های نفس مانند: غم و شادی و خشم و… را به دست آورده و نتایج جالب و پر معنایی به وجود آورده است:

ماندگاری غم در انسان ۱۲۰ ساعت

ماندگاری نفرت در انسان ۶۰ ساعت

ماندگاری شادی در انسان ۳۶ ساعت

ماندگاری یأس و اضطراب در انسان ۲۴ ساعت

ماندگاری حسادت در انسان ۱۵ ساعت

ماندگاری آرامش در انسان ۸ ساعت

 حالا شاید یکی از دلایل اینکه چرا خداوند متعال پنج وعده نماز را در یک روز بر ما واجب کرده است مشخص شود؟! برای اینکه این 8 ساعت آرامش انسان تمدید شود ، و بتوانیم در طول شبانه روز آرامش داشته باشیم ،

چون قرآن در دو آیه میفرماید: … أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[2] آگاه باشید که دل‌ها تنها با یاد خدا آرام مى‌گیرد.

و در جای دیگر نیز فرمود: …وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي  [3] و نماز را براى ياد من برپادار.

یعنی من نماز را برای شما گذاشته‌ام که هیچ وقت در چاله ی ناآرامی و نا امیدی سقوط نکنید و اگر سقوط کنید خداوند دیگر نمی‌تواند با شما حرف بزند زیرا خداوند با نفس مطمئنه انسانها حرف می‌زند و در قرآن هم خطابش با نفس مطمئنه است: يَآ أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ [4] و اگر انسانی آرامش خود را از دست داد دیگر به آن نفس مطمئن نمی گویند پس مورد خطاب الهی قرار نمی گیرد.

این ساعت هایی که گفته شد می‌توانند یکدیگر را از بین ببرند ، اگر شما اطمینانتان به آن ۸ ساعت آرامش ، قوی باشد قطعاً عصبانیت در شما دوام نخواهد آورد. اشکال کار ما این است که ما نسبت به شادیمان یا مثلا آرامش مان غیرت نداریم ، نباید بگذاریم هر کسی شادی ما را از بین ببرد شادی ما مثلاً یک ماشین است که اگر کسی یک خط روی آن بکشد از بین می‌رود. شادی ما یک خانه است که اگر یک نفر بطور غیر عمدی و اتفاقی بزند شیشه اش را بشکند ، شادی ما از بین خواهد رفت

علائم جسمی غم

 مشکلات گوارشی ، تغییر وزن ، مشکلات کلیوی ، مشکلات تنفسی ، ضعف سیستم دفاعی بدن ، تپش قلب ، مشکلات عضلانی

تأثیر غم بر روح و روان

بعض جوامع علمی علائم روحی غم را اختلال سوگ می نامند و یکی از بدترین آنها تروما است که ترجمه‌اش تقریباً می‌شود زخم روان که در این اختلال هر کاری بکنید فرد مریض نمی‌تواند داستانی که پیش آمده را فراموش کند. اصطلاحا می‌گویند: روانش زخم شده است و این یکی از بدترین مریضی‌هایی است که به روح در اثر غم عارض می شود.

علائم روحی و روانی غم

1.تمایل به مرگ بدون عمل:

در این حالت معمولا نظر شخص اینست که: بمیرم بهتر از تحمل این غم است.

در حالی که این جملات تنها لقلقه زبان اوست و او هرگز حاضر به مرگ نیست.

2.اشتغال شدید ذهنی(نشخوار ذهنی):

فرد مریض نمی‌تواند ذهنش را از افکار مزاحمی که مربوط به واقعه ی پیش آمده است پاک کند و دائم با بهانه های مختلف به آن ها  مراجعه می کند. به عنوان مثال اگر کسی از دست او ناراحت شود ،  و احتمال ضرر در مقابله با او ندهد ، حتماً می‌رود و هرطور شده او را مغلوب می‌کند ولی اگر انسانی قوی باشد و دوری از او برای شخص مریض مضر باشد ، از او عذرخواهی می‌کند. هر دو علائم روانی غم هستند ، زیرا منشأ این رفتار اشتغال ذهنی اوست که این اشتغال ناشی از غم است.

غم اجازه نمی دهد که شخص حر باشد و اگر حرفش حق است بر آن باقی بماند و عذرخواهی نکند و اگر حق نیست به اشتباه خود اعتراف کند .

3.نپذیرفتن حقایق زندگی

یکی از علائم آن این است که بعضا توان دیدن ضخم و جراحات جسمی خود یا دیگری را ندارد . علتش غم ریشه‌ای آنهاست که در روانشان جاری است، اینان در پذیرفتن حقایق زندگی نیز ضعیف هستند ، به عنوان مثال اگر کسی به ایشان بگوید: شما باید با این آقا خوب رفتار کنید مثلاً ایشان داماد شماست یا همسر شماست و مدت ها پای دل شما راه آمده است ، هرگز نمی پذیرد و شروع می کند به پرخاشگری چون غم دارد .

4.عدم رغبت به زندگی با وجود وفور امکانات

5.ابتلا به جهان‌بینی ناقص:

تحمل و صبر و برنامه ریزی برای آینده ندارد، و اگر مثلاً به او کاری پیشنهاد شود که پس از دوسال به سود می رسد قبول نمی کند و دنبال کاری می گردد که در روز اول سود داشته باشد. اگر به او بگویند بیا درس بخوان و چهار سال دیگر مدرک بگیر هرگز شرکت نمی‌کند و علتش غم ریشه‌ای در وجود اوست و این حس را ندارد که مدتی پای این گل بنشین و آب بده تا بزرگ شود ومیوه بدهد.

اکثر افرادی که بچه‌دار نمی‌خواهند  و به قول غلط خودشان حوصله دردسرهایش را ندارند ،علتش این است که تحمل و توان ندارند افق های دورتر را ببینند و فقط نزدیک را می‌بیند.

برنامه‌ریزی سه نوع است:

1.کوتاه مدت

2.راهبردی

3.بلند مدت

این‌ دسته اصلاً نمی‌توانند مدیریت بلند مدت داشته باشند چون مدیریت بلند مدت نیاز به جهان بینی دارد و اینها تحمل رصد این افق دور را ندارند و دائماً برنامه‌ریزی‌های کوتاه مدت می‌کنند تا سریع‌تر نتیجه‌اش را ببینند.

مانند بعضی از والدین که از یک سنی به بعد نمی‌دانند برای فرزندشان باید چه برنامه ای داشته باشند.

این درد ، درد شایع تاریخ بشر بوده است ، چرا من حوصله کار کردن برای امام زمان را ندارم؟ این دلیل بر غم است چون جهان‌بینی ندارم و نمی‌توانم الگوسازی کنم .

 علت ایجاد خوارج نیز همین بود. امیرالمومنین علیه السلام تدبیر دوردست‌ها را می‌کردند و می‌فرمودند: کس دیگری را برای حکمیت به جای ابوموسی اشعری فرستید. ولی خوارج چون این جهان بینی را نداشتند ، می‌گفتند: ابوموسی اشعری بهتر است.

6.احساس پوچی

 دائم احساس بی تأثیر بودن در جامعه اطراف خودش را دارد، و نتایج کار ها را هیچ و پوچ میبیند و میگوید : این کار را کردیم چه شد؟!! که چی؟!! مثلا حالا چه اتفاقی افتاد؟!!

————————————

[1] . غرر الحکم و درر الکلم  ,  جلد۱  ,  صفحه۷۶۶ (اَلْفَصْلُ الْخَامِسُ وَ الثَّمَانُونَ مِمَّا وَرَدَ مِن حِكَمِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِىِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي حَرْفِ لاَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:  282)

[2] .سوره رعد ، آیه 28

[3] .سوره طه ، آیه 14

[4] .سوره فجر آیه 27 : اى صاحب نفس مطمئن

غم واندوه

جدیدترین محتوای متنی