سند و فضيلت زيارت عاشورا
زیارت عاشورا گرچه به حسب ظاهر از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) نقل شده؛ زیرا صفوان که از یاران امام باقر و امام صادق علیه السلام است میگوید: «من در روز عاشورا در خدمت امام باقر علیه السلام بودم که این زیارت را قرائت فرمودند.»
همچنین میگوید: «امام صادق علیه السلام پس از زیارت امیرالمومنین علیه السلام به طرف کربلا اشاره کردند و این زیارت را قرائت کردند، اما در واقع این زیارت از ناحیه خود خداوند متعال نازل شده و از احادیث قدسی است، چون شیخ عباس قمی، در مفاتیح الجنان از امام صادق علیه السلام نقل میکند که آن حضرت از پدر بزرگوارش و ایشان از اجداد طاهرینش و آنان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلمو آن حضرت از جبرئیل و جبرئیل از خداوند متعال نقل میکنند که حضرت احدیت به ذات مقدس خود قسم خورده که هر کس امام حسین علیه السلام را با این زیارت، از دور یا نزدیک زیارت کند، زیارت او را میپذیرم و خواهش و حاجت او را برآورده میکنم و فوز به بهشت و آزادی از جهنم را به او عطا میکنم و شفاعت او را در حق هر کس که بخواهد قبول مینمایم»
سپس امام صادق علیه السلام به صفوان میگوید: «هرگاه حاجتی پیدا کردی این زیارت را بخوان که برآورده خواهد شد»
همچنین در بحارالانوار از علقمه بن محمد حضرمی از امام باقر علیه السلام حدیثی را نقل کرده که مضمونش چنین است که حضرت فرمود: «هر کس امام حسین علیه السلام را با این زیارت (زیارت عاشورا) زیارت کند خداوند متعال صدهزار هزار درجه به او بدهد و مثل کسی باشد که با امام حسین علیه السلام شهید شده باشد و از آن روزی که امام حسین علیه السلام شهید شده و هر پیغمبر و رسولی و هر کس که آن حضرت را زیارت کرده، خداوند ثواب همه آنها را در نامه اعمال او بنویسد.»
همانگونه که در بحث خداشناسی، اول باید انسان ظرف وجودی اش را از همه آلودگی ها پاک کند و با گفتن «لااله» نفی الوهیت از همه خدایان دروغین و طاغوت ها بنماید آنگاه با گفتن «الا الله» تسلیم در مقابل حضرت احدیت شود، در زیارت عاشورا نیز همین مساله حاکم است و به قول عرفا و حکما، اول باید تخلیه صورت گیرد، سپس تحلیه انجام شود، یعنی برای این که انسان ملبس به لباس مقدس تولی و تبری شود و شیعه و پیرو بودن خود را به اثبات برساند، اول باید از دشمنان حضرات معصومین تبری بجوید و ظرف وجودی اش را پاک سازد تا خودش را آماده کند برای تقدیم سلام به حضور مقدس امام حسین و اولاد و اصحاب آن حضرت.
روی این حساب است که در زیارت عاشورا دستور داده شده که اول باید دشمنان و ظالمان و ستمگران به خاندان عصمت و طهارت را لعن و نفرین کرد بعد به امام حسین علیه السلام سلام داد. اما برای اینکه انسان کاملا دشمنی خود را نسبت به دشمنان اهل بیت و امام حسین علیه السلام و دوستی خود را نسبت به خاندان پیامبر اکرم مخصوصا حضرت اباعبدالله الحسین برساند، باید اول صد مرتبه لعن و نفرین کند، بعد صد مرتبه سلام و درود و تحیت. که منقول است خیلی از بزرگان و مراجع و عرفا، زیارت عاشورا را با صد بار لعن و سلام میخواندند از جمله نقل شده که امام خمینی(ره) چنین زیارت میکردند.
همچنین حضرت آیت الله العظمی بهجت میگوید: «شیخ انصاری زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام میخواندند.»
بنابر این زیارت عاشورا محکی برای شیعیان خاندان نبوت و رسالت است. وهابی ها، در کربلا، نجف، عتبات عالیات، مکه و مدینه از همراه داشتن مفاتیح توسط شیعیان و خواندن آن جلوگیری میکردند که عمده مخالفتشان به خاطر زیارت عاشورا است.
چند تذکر در مورد زیارت عاشورا:
۱- اگر قرائت صدبار لعن و سلام در هنگام زیارت عاشورا باعث عسر و حرج و یا سبب نخواندن زیارت عاشورا شود اگر چنانچه بعد از هر بخش از لعن ها و سلام ها بگوید: «تسعا و تسعین مره» ان شاءالله ثواب زیارت کامل را خواهد داشت.
۲- در مفاتیح الجنان چند جمله در حاشیه زیارت عاشورا آمده یعنی «و بالبرائه ممن قاتلک و نصب لک الحرب و بالبرائه ممن اسس اساس الظلم و الجور علیکم و ابرء الی الله و الی رسوله»
چون در خیلی از کتب ادعیه معتبره این جملات جزء زیارت عاشورا آمده لذا خواندن این جملات الزامی است.
۳- یکی از ویژگی های زیارت عاشورا: علاوه بر ثواب عظیم اخروی که ذکر شد- باعث برآورده شدن حاجت های لاعلاج است، شاهدش هم داستان هایی است که در کتاب ها آمده است. بدین سبب سفارش میشود هرکس برای هر حاجتی که متوسل به این زیارت شریف میشود، ۴۰ روز مرتب آن را قرائت نماید و افضل اوقات آن نیز بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب است.
۴- بعد از خواندن زیارت عاشورا حتما دو رکعت نماز زیارت امام حسین علیه السلام را بخواند که همانند نماز صبح میباشد.
۵- بعد از زیارت عاشورا و دو رکعت نماز، دعای علقمه حضرمی را نیز بخواند که در مفاتیح الجنان با نام «دعای بعد از زیارت عاشورا» آمده است.
۶- اگر کسی بتواند زیارت عاشورا را روزی دو بار بخواند خیلی خوب است، یعنی یکبار اول شب و یا آخر روز و یک بار هم اول صبح و قبل از طلوع آفتاب، زیرا از عارف بزرگ و جمال العارفین حضرت آیت الله سید علی قاضی تبریزی منقول است که بعد از ارتحالشان کسی ایشان را در عالم رویا دید و سوال کرد: چه عملی در آنجا از همه مهمتر است؟ میفرماید: زیارت عاشورا، بعد میگوید: من پشیمانم که چرا روزی یک بار زیارت عاشورا را قرائت کردم و دوبار نخواندم».
و امّا فضیلت تربت سیدالشهداء عليه السلام
در فضیلت تربت سیدالشهداء علیه السلام همین بس که در روایت آمده: «خاک کربلا از چهار فرسخ تا چهار فرسخ از خاک بهشت است و در روز قیامت ضمیمه بهشت خواهد شد».
شاهد این روایت هم قضیه ای است که بین یکی از منجمین غربی و یک عالم شیعی اتفاق افتاده که منجم مزبور ادعا میکرده که هرکس هر چه سؤال کند او جواب میدهد؛ عالم شیعی، قطعه ای از تربت سیدالشهدا را در داخل دست خود میگیرد و میگوید این چیست ؟ منجم مزبور پس از لحظاتی تأمل رنگ چهرهاش تغییر میکند و میگوید من میدانم داخل دستت چیست آن قسمتی از خاک بهشت است اما متحیّرم از اینکه چگونه در دست تو قرار گرفته! و بعد از اینکه میفهمد تربت فرزند پیامبر اسلام است، مسلمان میشود.
قضیه دیگری که من خود از نزدیک شاهد آن بودم این است که: حدود 20 سال پیش در روستای ما به نام (دستجرد قاقزان) از توابع استان قزوین که رودخانه نسبتاً بزرگی از دروازه روستا میگذرد و در ایام بارندگی از آنجا سیل جاری میشود روزی سیل مهیب و زیادی آمد، جوری که مردم همه به وحشت افتادند و هر لحظه هم مقدار و شدّت سیل بیشتر و وحتشتناکتر میشد و عنقریب بود که سیل وارد کوچهها و خانهها گردد و تلفات و خسارات سنگینی را به بار آورد در این هنگام به ذهن فرد یا افرادی خطور کرد که اگر مقداری تربت سیدالشهدا بریزند سیل فروکش میکند همین کار را کردند به فاصله خیلی کم سیل مقداری فروکش کرد و هر لحظه کمتر و کمتر شد تا جایی که دیگر خطر رفع شد و مردم از اضطراب و وحشت و نگرانی بیرون آمدند.
از این قبیل قضایا در عظمت تربت سيدالشهدا الى ماشاء الله است که ما بخشی از این داستانها را در کتاب حاضر آورده ایم.
بنابراین، کسانی که تربت به همراه دارند حالا چه برای تبرک و چه برای نماز، باید احترام آن را نگه دارند حتی کسانی که به زیارت کربلا و عتبات عالیات مشرف میشوند (ان شاء الله خداوند به همه آرزومندان قسمت کند) باید احترام آنجا را نگه دارند و بدانند که در زمین بهشت دارند قدم بر میدارند.
از مقدس اردبیلی نقل شده که وقتی به کربلا مشرف میشد به دستشوییهای آنجا نمی رفت بلکه به نوعی از انواع در بیرون چهار فرسخی تخلّی میکرد.
با اینکه خوردن خاک حرام است اما خوردن مقدار کمی از تربت امام حسین عليه السلام نه تنها حرام نیست بلکه سفارش به خوردنش شده و دوای هر دردی است، چنانچه امام صادق عليه السلام فرموده: «ما مریضهایمان را با تربت شفا میدهیم».
البته اگر ما از تربت استفاده کردیم و دردمان دوا نشد به تربت بی اعتقاد نشویم؛ چون امام صادق علیه السلام فرموده:«وقتی تربت را از کربلا میبرند، جنها خودشان را به تربت میمالند و اثر آن را را میبرند لذا فرموده وقتی تربت را میبرید زیاد نام خدا را بر آن بخوانید تا سالم بماند و تربت سالم محال است اثر نکند.
سؤال:
در اینجا سؤال مشترکی مطرح میشود و آن اینکه چرا خداوند در زیارت و تربت امام حسین علیه السلام این همه ثواب و فضیلت قرار داده که در دنیا این همه فواید دارند و دوای هر دردی هستند و در آخرت هم دارای آن همه ثواب میباشند که زیارت عاشورا از همه زیارتها بالاتر است و تربت امام حسین علیه السلام هم از همه تربتها حتى خاک کعبه و حرم پیغمبر بالاتر است ؟!
جواب:
در اینجا یک جواب نقضی میدهیم و يک جواب حلّی
اما جواب نقضی: همانطور که خداوند در بعضی از گیاهان، اثر شفا بخشی قرار داده و در بعضی قرار نداده چه اشکال دارد که در زیارت و خاک و تربت هم همین کار را کرده باشد یعنی در تربت و زیارت سیدالشهدا این اثر را قرار داده باشد اما در غیر آنها نه حتی در خاک خانه خودش.
اما جواب حلی: و علت اینکه چرا فقط در زیارت و تربت سیدالشهدا چنین اثری را قرار داده و لا غیر بخاطر این است که مصیبت امام حسین علیه السالام از همه مصیبتها اعظم بوده حتی علی علیه السلام که اول مظلوم عالم است.
و حضرت صدیقه طاهره که اول مظلومه عالم است مصیبتشان در مقابل مصیبت امام حسین کوچک است؛ زیرا وقتی حضرت امام حسن مجتبی مسموم گردیده بود و امام حسین عليه السلام بالاى سر آن حضرت گریان بود امام حسن خطاب به امام حسین علیه السلام (فرمود)):حسین جان ! چرا گریان هستی هیچ مصیبتی به مصیبت تو نمی رسد و جمله معروف «لا يوم کيومک يا اباعبدالله» را امام حسن علیه السلام در همین جریان فرمودند.
عظمت حادثه کربلا
و در تاریخ است که وقتی حضرت آدم علیه السلام بخاطر ترک اولی از بهشت رانده شد و در زمین قرار گرفت بعد از حدود 200 سال گریه و آه، خداوند متعال خواست به آدم ترحم کند، تابلویی را در جلو چشمش قرار داد و فرمود: «خداوند را با این اسامی مقدس بخوان» و آن، اسامی پنج تن آل عبا بود. حضرت آدم خداوند را که به آن اسامی مقدس میخواند به اسم امام حسين عليه السلام که رسید حالش منقلب شد و اشک از دیدگانش جاری شد به خداوند عرض کرد !خدایا چه سری است اسم پنجمی را که بر زبان راندم اشکم جاری شد؟
خداوند فرمود: ای آدم ! به آسمان نگاه کن. نگاه کرد دید آسمان همه اش دود و بخار است. عرضه داشت: پروردگارا این چیست من میبینم ؟ خداوند فرمود: این عطش و تشنگی حسین است و مصیبت تشنگی از همه مصیبتها بالاتر است. او فرزند آخرین پیامبر یعنی محمد مصطفی است که امت جدّش آب را به روی او و اطفالش میبندند و او را تشنه شهید میکنند.
و در تاریخ کربلا هست که در روز عاشورا زبان مبارک امام حسين عليه السلام مانند چوب خشک شده بود و به لبهای مبارکش که میخورد زخم میکرد. آری دشمنان امام حسین علیه السلام حتی به طفل شیرخواره هم رحم نکردند. علی اصغر مانند ماهی از آب بیرون افتاده لبان کوچکش را از تشنگی باز و بسته میکرد اما دشمن قسى القلب به جای آب، تیر سه شعبه داد و پیکر پاک اباعبدالله الحسين عليه السلام را پس از شهادت در زیر پای سم اسبان لگدکوب کردند و خیمهها را آتش زدند و سرهای مطهر شهدا را روی نیزه ها زدند و با اسرا آنگونه رفتار کردند.
لعنة الله على القوم الظالمين.
بنابراین، هیچ استبعادی ندارد که خداوند بخاطر این مصیبت عظمی که امام حسین علیه السلام و اهلبیت و فرزندان و یاران و اصحاب آن حضرت دیدند چنین اثری را در زیارت عاشورا و تربت سیدالشهدا قرار دهد که حتی از مرگ قطعی هم شفا دهند و چیزهای محیر العقول را به وجود بیاورند.
اللهم اجعل
بخش اوّل: داستانهایی از زیارت عاشورا
سفارش مؤکد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا
سیّد احمد رشتی میگوید:
در سال 1280 هجری قمری به عزم زیارت بیت الله از رشت به تبریز رفتم و از آنجا مرکبی کرایه کرده و روانه شدم، در منزل اوّل سه نفر دیگر با من رفیق شدند.
در یکی از منازل بین راه خبر دادند که قدری زودتر روانه شویم که منزل آینده خطرناک و مخوف است کوشش کنید که از کاروان عقب نمانید.
از این جهت دو سه ساعت به صبح مانده راه افتادیم هنوز يک فرسخ نرفته بودیم که هوا منقلب شد و برف باریدن گرفت به طوری که رفقا هر کدام سرهای خود را به پارچه پیچیدند و تند رفتند من هم هر چه کردم که بتوانم با آنها بروم ممکن نبود سرانجام از آنها عقب ماندم و ناچار از اسب پیاده شده و در کنار راه نشسته و متحیر بودم مخصوصاً به خاطر ششصد تومان پولی که برای هزینه سفر همراه داشتم نگرانی بیشتری داشتم. با خود گفتم: همین جا تا صبح میمانم و به منزل قبلی بر میگردم و از آنجا چند نفر مستحفظ به همراه داشته و خود را به قافله میرسانم. در این اندیشه بودم که در برابر خود باغی دیدم که باغبانی با بیلش برف درختان را میریخت تا مرا دید جلو آمد و گفت: کیستی ؟
گفتم: رفقایم رفتند و ماندهام و راه را نمی دانم
به زبان فارسی فرمود نافله (2) بخوان تا راه را پیدا کنی. من مشغول نافله شدم نماز شب تمام شد باز آمد و فرمود: نرفتی ؟
گفتم: والله راه را نمی دانم
:فرمود: جامعه بخوان.(3)
من زیارت جامعه را از حفظ نداشتم و اکنون هم از حفظ ندارم از جا بلند شدم و زیارت جامعه را تماماً از حفظ خواندم.
باز آمد و فرمود نرفتی و هنوز اینجایی؟
بی اختیار گریه ام گرفت، گفتم: آری راه را نمی دانم.
فرمود: عاشورا بخوان.
زیارت عاشورا را نیز از حفظ نداشتم و اکنون هم نیستم ، از جا بلند شدم و مشغول زیارت عاشورا شدم و تمام دعا را خواندم.
بار سوم آمد و فرمود:نرفتی و هستی ؟
گفتم: آری نرفتم هستم تا صبح.
فرمود من هم اکنون تو را به قافله میرسانم. سپس رفت و بر الاغی سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت و آمد.
فرمود: رديف من بر الاغ سوار شو. من هم پشت سر او سوار شدم و افسار اسبم را کشیدم، اسب اطاعت نکرد.
فرمود جلو اسب را به من بده. عنان اسب را به دست راست گرفت و راه افتاد اسب در نهایت تمکین پیروی کرد.
سپس دست مبارکش را بر زانوی من گذاشت و فرمود: شما چرا نافله نمی خوانید؟
نافله، نافله، نافله، سه بار تکرار کرد.
آنگاه فرمود شما چرا عاشورا نمی خوانید؟
عاشورا، عاشورا عاشورا.
سپس فرمود شما چرا جامعه نمی خوانید؟
جامعه، جامعه، جامعه.
دقت کردم دیدم در وقت پیمودن راه به نحو دایره راه طی میکرد يک مرتبه برگشت و فرمود اینها رفقای شمایند که کنار نهر آبی فرود آمده و برای نماز صبح وضو میگیرند.
پس من از الاغ پیاده شدم و خواستم سوار اسبم شوم ولی نتوانستم. آن آقا پیاده شد و بیل را در برف فرو کرد و به من کمک کرد تا سوار شدم و سر اسب را به طرف رفقایم بر گردانید من در این هنگام با خود گفتم این شخص کی بود
که به زبان فارسی حرف میزد و حال آنکه زبانی جز ترکی و مذهبی جز عیسوی در آن نواحی نبود و چگونه با این سرعت مرا به قافله رساند؟ برگشتم پشت سر خود را نگاه کردم دیدم کسی نیست. (5)
تأثر از اینکه هر روز زیارت عاشورا را نخواندم
عالم جلیل آقای شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از والد خود مرحوم حاجی ملاً ابوالحسن نقل کرده که من حاجی میرزا علی نقی طباطبایی را بعد از رحلتش به خواب دیدم و به او گفتم: آرزویی داری؟ گفت: یکی و آن این است که چرا در دنیا هر روز زیارت عاشورا نخواندم و رسم سید این بود که در دهه محرم زیارت عاشورا میخواند نه در تمام سال و لذا افسوس میخورد که چرا تمام سال نمی خوانده.(6)
مزد دادن امام زمان علیه السلام برای خواندن زیارت عاشورا
حاج سید احمد (رحمة الله عليه) برای من نوشت که روز جمعه در مسجد سهله در حجره نشسته بودم. ناگاه سید موقر معمّمی بر من داخل شد که قبای فاخری و عبای قرمزی پوشیده،بود نظری کرد به آنچه در زاویه حجره بود کمی از کتب و ظروف و فرشی بود. فرمود: برای حاجت دنیا کفایت میکند تو را و تو هر روز صبح به نیابت صاحب الزمان عليه السلام زیارت عاشورا میخوانی و هر ماهت را از من بگیر که محتاج احدی نباشی و قدری پول به من داد و گفت:
این کفایت یک ماه تو را مینماید و رفت رو به در مسجد و من به زمین چسبیده بودم و زبان من بند آمده بود و هر چه خواستم تکلّم بنمایم نتوانستم و حتی نتوانستم برخیزم تا سید خارج شد و همین که بیرون رفت گویا قیودی از آن بر من بود و باز شد و شرح صدری پیدا کردم پس برخاستم و از مسجد خارج شدم آنچه تفحص کردم اثری از آن آقا ندیدم(7)
توسعه رزق و روزی با زیارت عاشورا
چون اول باب سه حدیث درباره زیاد شدن رزق و روزی با زیارت امام حسین عليه السلام است لذا این حکایت را هم مینویسم و دلیل دیگرش روضه خوانی تاجر نصرانی: عالم جلیل و زاهد مسلم آقای شیخ عبدالجواد حائری مازندرانی فرمود که روزی کسی آمد خدمت خلد مکان شيخ زين العابدين مازندرانی (قدس الله سرّه العالى) و از تنگی معاش خود شکایت کرد؛ شیخ به او فرمود: برو حرم حضرت اباعبدالله عليه السلام زیارت عاشورا بخوان رزق و روزی به تو خواهد رسید اگر نرسید بیا نزد من، من خواهم داد. رفت بعد از زمانی ملاقات شد. گفت: در حرم مشغول خواندن زیارت عاشورا بودم که کسی آمد وجهی به من داد و در توسعه قرار گرفتم(8)
برآورده شدن حاجتهای آیت الله سید نجفی قوچانی توسط زیارت عاشورا
آیت الله سید نجفی قوچانی رحمه الله فرمود:
بعد از آنکه دوبار زیارت عاشورا را در اصفهان و هر بار به مدت چهل روز برای بر آورده شدن حاجتها و مطالب شرعی خود خواندم، بحمدالله به مراد خویش دست یافتم، و به این زیارت اعتقاد پیدا نمودم، برای همین پس از رسیدن به شهر نجف اشرف در اولین روز جمعه شروع به خواندن زیارت عاشورا نمودم و این بار غرضم ظهور حکومت امام زمان (عج ) بود البته اگر خداوند آن را از من بپذیرد تا به شهادت و یا سروری نایل شوم و همه آنها نور على نور است. من از کسانی نیستم که شیفته سرگرمیهای دنیا و کثافات آن باشم، من شیفته مولای خویش صاحب الامر (عجل ) هستم و از قید و بندهای جهان آزادم.
این زیارت را هر جمعه در نجف اشرف و یا در کربلا حتی در مسیر راه میخواندم، و در يک سال آن را چهل جمعه میخواندم.
خداوند را بر سرّ درونم گواه میگیرم من امام عصر علیه السلام را بسیار دوست میدارم و از خداوند خواهان توفیق خدمتگزاری ایشان و حصول سرفرازی هستم.
زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها
یکی از علمای معروف شهر اصفهان در یادداشتهای خود میگوید: یکی از شبها در خواب به من الهام شد تا به فرد محترمی از اهالی شهر اصفهان که نام او را نیاورده مبلغ 45000 تومان بدهم و در صبح روز دوم در انجام آنچه خواب به من دستور داده شده بود متحیر شدم که آیا آنچه را که در خواب درک نموده بودم صحیح بوده یا خیر از مقدار اندوخته خود نیز بی خبر بودم. وقتی آنها را شمردم 45000 تومان بود به دکان آن مرد محترم رفتم من او را میشناختم وی صاحب دکان کوچکی (بود آنجا دو نفر را در مقابل دکانش دیدم در اولین فرصتی که یافتم به صاحب دکان گفتم با تو کاری دارم، تقاضا دارم با من به مکانی بیایی و سریع باز گردیم، او را به مسجد النبی واقع در خیابان «جی» بردم. کارگران و بنایان در مسجد مشغول تعمیر بودند در یکی از گوشه های مسجد رو به قبله نشستیم، به او گفتم: به من امر شده غم و غصه و مشکلی را که هم اکنون در آن به سر میبری از تو برطرف کنم، از تو میخواهم مشکلت را برایم بازگو کنی، به او بسیار اصرار کردم، لیکن از گفتن سرباز زد سرانجام مبلغ را به وی دادم؛ ولی مقدار آن را به او نگفتم، مرد گریان شد و گفت: من مبلغ 45000 تومان مقروضم، نذر کردم هر روز صبح به مدت چهل روز بعد از نماز صبح زیارت عاشورا بخوانم و امروز آخرین آن را خواندم. (10)
توصیه شیخ کبیر به خواندن زیارت عاشورا
شيخ محمد حسن انصاری اخوی زاده و داماد سرآمد فقها، شیخ مرتضی انصاری دارای چند فرزند بود سومین فرزند ایشان «شیخ مرتضی» معروف به شیخ کبیر از اهل علم و فضل بود و در نجف به سر میبرد، وی در سال 1289 هـ به دنیا آمد و در سال 1322 هـ در دزفول در سن 33 سالگی فوت نمود این شیخ جليل القدر حرص و ولع ویژه ای نسبت به خواندن زیارت عاشورا در صبح و شب داشت، پس از مرگش بعضی از یارانش او را در عالم خواب دیدند، از او پرسیدند بهترین و نافع ترین اعمال آنجا کدام است ؟ در پاسخ سه بار:فرمود: زیارت عاشورا. (11)
حل مشکلات به واسطه زیارت عاشورا
عالم جليل القدر و متقی مرحوم آیت الله نجفی قوچانی رحمه الله از طلاب برجسته خراسانی بود و در ضمن یادداشتهای خاطراتش در اصفهان که به مدت چهار سال از سال 1314 ه ق الى 1318 تداوم داشت مینویسد: وقتی به شهر اصفهان آمدم، شبی در خواب چهره مرگ را به صورت يک حيوان در ابعاد (يک گوسفند) دیدم عمرش بالغ بر يک سال بوده و به دنبال او سه و یا چهار عدد از بچههای کوچکش در هوا در حال سیر و حرکت بودند. در اثنای حرکتشان از روی منزل ما در قوچان گذشتند و یکی از گوسفندان بر روی منزل ما از حرکت باز ایستاد. برای پدرم نوشتم نامه ای برایم ارسال کند و احوال خود را در آن شرح دهد؛ زیرا نگران او بودم پس از ارسال نامه، از پدر نامه ای دریافتم در گفته آن بود همسرش فوت نموده
و نیز مینویسد: قبل از ده سال مبلغ دوازده تومان برای ادای مخارج زیارت به عتبات مقدس قرض کرده بود(12) ولی به دلیل «ربا» بدهی او به هشتاد تومان رسیده بود و همه دارایی پدرم به این مقدار نمیرسید، من تصمیم گرفتم زیارت عاشورا را به مدت چهل روز بر بام مسجد سلطان صفوی بخوانم و سه حاجت را طلب کردم:
اول: ادای بدهی پدرم
دوم: طلب آمرزش
سوم: افزون شدن علم و اجتهاد
قبل از ظهر شروع به خواندن مینمودم و قبل از زوال ظهر آن را تمام مینمودم، خواندن آن دو ساعت به طول میانجامید پس از اتمام چهل روز و تقریباً بعد از یک ماه پدرم به من نوشت: امام موسی بن جعفر عليه السلام قرض مرا ادا کرد. به او نوشتم: خیر امام حسين عليه السلام آن را ادا کرد و همگی آنها يک نور واحدند.
وقتی سرعت تأثیر زیارت را در بر آورده شدن حاجتها در مسایل دشوار دیدم و قلباً از تأثیر گذاری آن در برآورده شدن حاجتها اطمینان یافتم، عزم خود را جزم کردم تا آن را در روزهای ماه محرم الحرام و ماه صفر برای حاجت مهمتری به مدت چهل روز بخوانم، لذا با تلاش و کوشش بسیار و با احتیاط کامل بر بام مسجد سلطان میرفتم ؛ و رو به قبله و زیر آسمان بودن را مراعات میکردم، بعد از سپری شدن روزها و ختم چهل روز در خواب بشارت دهندهای را دیدم که میگفت: به مراد خود رسیدی و در صبحگاه در قلبم شور خاصی پدیدار گشت و این چند بیت را سرودم.(13)
زمان قبض گذشت، انبساط جلوه گر آمد
درخت صبر قوی گشت، باز بر ثمر آمد
چو کوه شو سر تسلیم بیش و راضی شو
به لطمه شب و روز فلک که ماه بر آمد
حل مشکلات دشوار با خواندن زیارت عاشورا
آقایی مینویسد دوبار با مشکلات دشواری مواجه شدم که با خواندن زیارت عاشورا همه مشکلاتم حل شد.
اولین توسل:
با سه مشکل مهم رو به رو شدم و به شدت از آنها متأثر شدم
-
برای خرید منزل دویست هزار تومان مقروض بودم و در طی نه سال قادر به ادای قرض نبودم.
-
با مشکل سخت دیگری مواجه شدم که قادر به گفتن آن نیستم.
-
از لحاظ رزق و روزی در مضیقه بودم.
این مشکلات به من بسیار فشار میآوردند و برای حل آنها از همه چیز ناامید شدم، به حضرت فاطمه معصومه عليها السلام متوسل شدم و به ذهنم خطور کرد که زیارت عاشورا به مدت چهل روز بخوانم، و ثوابش را به حضرت نرجس خاتون اهدا کنم، و با شفاعت این خاتون نزد فرزندش امام زمان علیه السلام همه این مشکلات حل شود.
توسل را به این ترتیب آغاز کردم:
هر روز بعد از نماز صبح زیارت امین الله را به قصد زیارت حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام میخواندم و سپس زیارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بار سلام میخواندم و سجده زیارت را به جای میآوردم و دو رکعت نماز زیارت را می خواندم پس از آن دعای معروف به دعای علقمه را میخواندم، در روز بیست و هشتم و به طریقهای شگفت مشکل دوم من حل شد. در روز سی و هشتم یکی از دوستانم که به قرض منزلم آگاه بود آمد حالم را پرسید سپس مبلغ دویست هزار تومان به من داد و گفت: این مبلغ برای قرض منزل تو است.
بعد از چهل روز وضع اقتصادی من نیز بهتر شد و پس از آن با مشکل اقتصادی مواجه نشدم.
دومین توسل:
پس از گذشت یک سال از اولین توسل، با مشکل دیگری مواجه شدم: یکی از تجار تهران نزد من آمد و گفت: ما کالاهای بسیاری برای شما میفرستیم تا بفروشی و مبالغ آن را ارسال کنی. با بعضی از دوستان و تجار در این باره مشورت کردم: گفتند مبلغ هفتصد هزار تومان به عنوان پیش پرداخت برای او بفرست تا رضایت او را جلب کنی، من نیز مبلغ یکصد هزار تومان از قرض الحسنه تهیه کردم و یکی از دوستان پانصد هزار تومان به من داد، به هر حال برای او مبالغ را جور کردم و فرستادم و به مدت سه روز منتظر ماندم تا اجناس برسد، اما متأسفانه برایمان آشکار شد که تاجر از حقه بازان بوده و پس از گرفتن پولها از بانک متواری شده و بدهی بسیاری دارد که بالغ بر هفتاد میلیون تومان میشود. مدت سه ماه دنبال او جستجو کردیم ولی اثری از او نیافتیم تا ما را به او برساند.
با استفاده از اولین تجربهام که آن را از خواندن زیارت عاشورا به دست آورده بودم، این بار نیز با همان نیت و با همان سبک متوسل شدم، پس از بیست روز این تاجر با من تلفنی تماس گرفت و مبلغ را پس داد، بعد از چند روز او را بازداشت کردند و به تهمت حقه بازی و مال مردم خوری به زندان انداختند و هیچ طلبی به دیگران مسترد نشد.
مایلم متذکر شوم که در هر دو بار با قلبی اندوهگین و با قطع امید از همه به وسیله این زیارت به سرور شهیدان متوسل شدم.(14)
توسل به زیارت عاشورا و تأثیر آن در استرداد سهمهای به سرقت رفته
آقای حاج سید حسن فرزند مرحوم سید رضا غرضی ساکن در شهر اصفهان و یکی از تجار آنجا میگوید از پدر مرحوم من مقداری از سهم های شرکتهای تولیدی را در سال 1325 به سرقت بردند و بعد از مدتی قادر به شناسایی سارق شدند و او را به پلیس تحویل دادند و پس از مدتی به دادگاه بردند و به شش ماه حبس محکوم کردند؛ ولی سارق به سهم های به سرقت رفته اعتراف نکرد.
پدرم به زیارت عاشورا متوسل شد و هر روز پس از نماز صبح زیارت را با صد بار لعن و صد بار سلام و بعد از آن دعای علقمه را میخواند. او به مدت چهل روز پی در پی این کار را کرد ولی هیچ خبری از سهم ها به ما ندادند پدرم نیز خواندن زیارت را قطع ننمود تقریباً روز پنجشنبه خواهرم که بالغ بر یازده سال بود در خواب دید چهار مرد و یک زن علویه که در میان آنها بود از مقابل يک دکان نانوایی گذشتند و به خواهرم سلام کردند و گفتند به پدرت
بگو سهم ها به او مسترد می شوند اما باید به عهدش وفا کند. از این خواب مدتی گذشت، سارق خواسته بود مقداری از سهم ها را در
بازار بفروشد و همانطور که میدانید هر سهمی شمارهای دارد و چون روزنامه ها از قبل شمارههای به سرقت رفته سهمها را منتشر کرده بودند مشتری سهمها به وسیله این شمارهها فهمیده بود که مالک اصلی این ها سید رضا غرضی است و فروشنده همان شخصی است که به مدت شش ماه محکوم به حبس شده، بعد از آن او را مجبور کردند تا بقیه سهم ها را نیز تحویل دهد.(15)
توسل به زیارت عاشورا و آسان شدن مسأله ازدواج
یکی از خطبا و وعاظ مینویسد: چند سال قبل يکی از دوست جوان و مؤمن نزد من آمد و حاجت حل نشدهای را مطرح کرد. او گفت: چندی قبل قصد ازدواج کردم، لیکن هر بار با مشکلات و سختیهایی مواجه شدم. به او گفتم: چون شما نزد کسانی رفتهای که در شأن و مقامت نیستند.
گفت: چنین نیست و اگر باور نمیکنید شما برایم پا پیش گذار و از یک خانواده در شأن و مقام من برایم خواستگاری کن.
نزد دوستم رفتم که مطمئن بودم به من پاسخ مثبت میدهد از او دخترش را برای این جوان مؤمن خواستم، در ابتدا موافقت کرد و بعد از مدتی گفت: میخواهم استخاره کنم و متأسفانه پاسخ منفی داد.
این ماجرا مرا بسیار اندوهگین کرد و دوستم به من گفت: دیدی حق با من بود؟ به او گفتم: خودت را ناراحت نکن، برای برطرف شدن مشکلات بعد از ادای نماز صبح و تعقیبات آن زیارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بار سلام بخوان.
شروع به خواندن زیارت کرد، در روز بیست و هفتم خوشحال نزد من آمد و گفت: نزد یکی از خانوادهها رفتم و موافقت کردند. آنها و من در نهایت رضایت به سر میبریم و امروز عصر مراسم خواستگاری برگزار میشود میخواهم شما یکی از شاهدان آن باشید. به او گفتم: پس سیزده روز باقی مانده را فراموش نکن، شما زندگی مشترک خود را به برکت زیارت عاشورا آغاز کردی و در هر زمانی که با مشکلی در زندگی مواجه شدی برای برطرف شدن آن به زیارت عاشورا متوسل شو انشاءالله حاجت تو بر آورده شود.(16)
خبر غیبی از ترک زيارت عاشورا
در ماه صفر سال 1409 هـ به شهر شیراز رفتم و در خانه حاج مسیح اقامت گزیدم، او مرا مطلع کرد که: در طی سی سال من همیشه زیارت عاشورا را میخوانم و دختری متأهل در شهر دزفول دارم برایم نوشته که منزلی در شیراز برای او بخرم؛ ولی موفق به این کار نشدم، بسیار متأثر و غمگین شدم؛ زیرا نتوانستم خواستهاش را بر آورده کنم.
در روز تولد امام علی بن موسى الرضا علیه السلام در یکی از منازلی که درآن مراسم دعا و توسل بر پا بود بسیار گریستم و حاجت خود را عرضه داشتم.
پس از چند روز خواهرم نزد ما آمد و به من گفت: مردی را دیدم زمین هایی را تقسیم میکند و به قیمت مناسب میفروشد من نیز برای شما قطعه زمینی را خریدم.
مشغول ساختن آن شدم و خواندن زیارت عاشورا را فراموش نمودم در یکی از روزها صبح زود دخترم تلفنی با من تماس گرفت و گفت: خواندن زیارت عاشورا را ترک کردی ؟ گفتم: چطور؟
گفت: در عالم خواب امام و سرور آزادگان علیه السلام را در صحن و یا در حرم دیدم، در شکوه و عظمتی وصف ناشدنی داشت و اطرافش اشخاص بسیاری با جاه و جلال بودند پرسیدم: اینان کیستند؟ گفتند اینان دوستدار پیشوای سرور آزادگان علیه السلام هستند، به دنبال
شما در میان آنها جستجو کردم ولی شما را نیافتم گفتم: پدرم علاقه شدیدی به امام حسین علیه السلام دارد و دایم زیارت عاشورا را میخواند چرا او را در بین شماها نمی بینم؟ گفتند از چند روز قبل ارتباطش با ما قطع شده؛ ولی دوباره ارتباطش با ما برقرار میشود.(17)
شرکت حضرت زهرا علیها السلام در مجالس زیارت عاشورا
خانم علویه ای میگوید برای زیارت به آرامگاه حضرت زینب، و حضرت رقیه عليهما السلام مشرف شدم، شیفته زیارت سرور شهیدان شدم، مشغول خواندن زیارت عاشورا بودم و با حالت روحی خاصی میگریستم، يک بار وقتی مشغول خواندن و گریستن بودم، دیدم گویی دریچه ای برایم گشوده شد و به عالم آخرت پا گذاشتم، در آن حالت بیدار بودم، ولی شاهد آن واقعه بودم، مانند آن که آن را در عالم خواب دیده باشم. عده ای از زنان را به همراه مادرم دیدم، و در این اثنا بانویی بلند قامت با ظاهری محترم آمد؛ زنان گرد او را فرا گرفتند هر يک از آنها حاجت و مشکلش را به وی عرضه میداشت، من نیز حاجتم را به او عرضه داشتم، سپس به او گفتم: چرا به مجلس عزاداری ما که در آن زیارت عاشورا را میخوانیم نمی آیی؟
ایشان فرمود من در مجلس شما شرکت میکنم، نشانه و دلیل را به من داد ایشان فرمود پسر خاله تو و همسرش در مجلس شما حاضر شدند و برای برطرف شدن حاجتشان نذر کردند که در حضور یافتن در مجلس زیارت عاشورا و خواندن آن نزد شما تدام داشته باشند به وسیله خواندن زیارت عاشورا حاجتشان بر آورده شد و منزل جدیدی ساختند بعد از آن در جلسه های خواندن زیارت عاشورا حاضر نشدند و آن را نمی خوانند.
من مؤلف صاحب نذر را میشناسم، داستان را با همه تفاصیل آن برای او بازگو کردم، رنگش تغییر نمود و گریست، به همسرش گفت: گوش کن چه میگوید و از کجا خبر میدهد؟ مرد بسیار متأسف و اندوهگین شد، گفت: اینها که گفتی درست است ما را مشکلات دنیا فرصتی نمی دهد تا نذرمان را ادا کنیم
بچه دار شدن زن عقیم با زیارت عاشورا
در سفر به شهر یزد برای به دست آوردن نسخه ای شرح دار برای زیارت عاشورا در کتابخانه مرحوم وزیری با جناب شیخ علی اکبر سعیدی پیشنماز مسجد طهماسب که شیخی است صالح، باقار و از همنشینان شیخ غلامرضا یزدی، کسی که برای امرار معاش از دسترنج خویش کسب روزی مینماید ملاقات کردم. به من گفت: مرحوم حاج ابوالقاسم با دختری زرتشتی پس از مسلمان شدن ازدواج کرد ولی فرزندی به دنیا نمی آورد بعد از بیست سال به او خواندن زیارت عاشورا را آموختند آن را چهل روز همراه با صد بار لعن و صد بار سلام و دعای علقمه خواند پس از آن خداوند بر او منت نهاد و او را فرزندی «پسر» عنایت فرمود (18)
فرمایش عارف سالک و مرجع تقلید بزرگ آیت الله العظمی بهجت درباره زیارت عاشورا
در روز جمعه مصادف با 26 ذی قعده سال 1412 نزد آیت الله بهجت رفتم و از ایشان خواستم برای من از زیارت عاشورا بگوید البته قبلاً میدانستم اوهمیشه زیارت عاشورا را میخواند برای ایشان توضیح دادم که من میخواهم مجموعه ای از داستهانهای کسانی که زیارت عاشورا را خواندند و به صورتی شگفت به حاجت خود دست یافتند را جمع آوری کرده و چاپ نمایم.
ایشان فرمود: مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است مخصوصاً وقتی آنچه در سند زیارت از صفوان از امام صادق عليه السلام روایت شده را ملاحظه میکنیم که گفته شده: زیارت عاشورا را بخوان و در خواندن آن استمرار داشته باش، من به خواننده آن چند چیز را تضمین میکنم:
-
زیارت وی پذیرفته میشود
-
تلاش ایشان مورد سپاس قرار میگیرد
-
سلام او بدون مانعی به امام علیه السلام میرسد و حاجت وی از جانب خداوند متعال بر آورده میشود و با دست خالی باز نخواهد گشت .
ای صفوان ! این را با ضمانتی از پدرم و پدرم از امیرالمؤمنين عليه السلام و امیرالمؤمنین از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و رسول خدا از جبرئیل و جبرئیل از خداوند عز و جل دریافت نموده، هر یک از آنها این زیارت را با این ضمانت تضمین نمودند و به قداست خداوند سوگند که هرکس امام حسین عليه السلام را با این زیارت از نزدیک و یا از دور زیارتکند حاجتش هر چه باشد بر آورده میشود.
در سندها آمده زیارت عاشورا از حدیث های قدسی است برای همین با وجود فراوانی کارهای علمی موجود نزد علما و اساتیدمان آنها همیشه مراقب خواندن زیارت عاشورا بودند، از جمله آنها:
-
آيت الله العظمی شیخ محمد حسین اصفهانی صاحب تألیفات متعدد از خداوند متعال میخواست کلمات پایانی عمرش خواندن زیارت عاشورا باشد و پس از آن به سوی باری تعالی بشتابد و خداوند دعای وی را اجابت نمود و پس از اتمام خواندن زیارت عاشورا روحش به ملکوت اعلی شتافت روحش قرین رحمت و محشور با اولیای خدا شد.
-
آیت الله شیخ صدرای بادکوبهای با دانش فراوانی که داشت مقید به خواندن زیارت عاشورا بود.
-
یکی از بزرگان گوید …: یکی از روزها به وادی السلام و به مقام امام مهدى عليه السلام رفتم، آنجا مرد پیری را با چهرهای نورانی دیدم مشغول خواندن زیارت عاشورا بود و چنین به نظر میرسید که زائر است. وقتی نزديک او رفتم، تصویری در برابرم نمایان شد گویی پرده حجاب را برای من کنار زدند. حرم امام حسين عليه السلام را دیدم که زائرین مشغول به عبادت و زیارت بودند از آنچه دیدم تعجب کردم، اندکی به عقب رفتم و به حالت طبیعی باز گشتم، بار دیگر نزدیک او شدم، همان حالت اول برای من نمایان شد. این حالت چندین بار برایم تکرار شد. صبح روز بعد به مکانی که زائران برای زیارت در آن سکنی میکنند رفتم تا از محضرش استفاده کنم و از حال و محل او سؤال کردم گفتند آن شخص برای زیارت آمده بود و امروز اثاثیه و وسایلش را جمع کرد و از اینجا رفت. از زیارت او ناامید نشدم، به وادی السلام رفتم تا شاید او را بیابم، آنجا با شخصی ملاقات کردم که امور غیبی عجیبی را برایم متذکر میشد و بعضی از مسایل را روشن مینمود بدون آنکه سؤال کنم؛ به من گفت: زائری را که در پی او هستی رفته است
-
بزرگ فقها و مجتهدین آیت الله شیخ مرتضی انصاری همیشه زیارت عاشورا و صد بار لعن و صد بار سلام آن را حرم مولی الموحدين اميرالمؤمنين عليه السلام میخواند و با تداوم در خواندن آن زبانش در خواندن بسیار سریع بود زیارت را همراه با لعن و سلام تقریباً نیم ساعت و یا چند دقیقه بیشتر به پایان میرسانید و اگر کسی تداوم او را در خواندن زیارت عاشورا میدید میگفت: او مشغول مسایل اصولی و فقهی نمی باشد(19) و با ملاحظه تحقیقاتش در مسایل علمی و نظریات ظریفش در فقه و اصول میگفت: او اهل خواندن زیارت عاشورا و… نیست.